روز نوشت های یک دانشجو

وقت آزاد
روز نوشت های یک دانشجو

اگر توانسته باشم در قلب یک انسان
پنجره جدیدی را به سوی او باز کرده باشم
زندگانی من پوچ نبوده است

زندگانی تنها چیزی است که اهمیت دارد
نه شادمانی و نه رنج و نه غم یا شادی

تنفر همانقدر خوب است که عشق
و دشمن همانقدر خوب است که دوست

برای خودت زندگی کن
زندگانی را به آن سان که خود می خواهی زندگی کن
و از این رهگذر است که تو
وفادارترین دوست انسان خواهی بود

من هر روز تغییر می کنم
و در هشتاد سالگی هم ، همچنان تجربه می آموزم و تغییر می کنم
کارهایی را که به انجام رسانده ام
دیگر به من ربطی ندارد ، دیگر گذ شته است
من برای زندگی هنوز نقدینه های بسیاری در اختیار دارم

****************
دوستان عزیزم امیدوارم از مطالب این وبلاگ کوچولو لذت ببرید.
دوستان عزیز بخشی از مطالب این وبلاگ حاصل تراوشات ذهنم هستش که امیدوارم مورد استفاده واقع بشه.

نکته مهم اینه که انتشار مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع هم مجاز هستش و امیدوارم با نشر این مطالب گامی به سوی تفکر و اندیشه برداریم :)

التماس دعا

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ تیر ۹۵، ۱۹:۳۰ - (^_^)hafez (^_^)
    لایک

۷۹ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

یک کارت عروسی دستم رسید ،
از بس جذب این کارت شدم ، گفتم برا شما هم تعریف کنم .
جریان کارت دعوت ؛
یکی از شخصیت های محترم
دخترش رو ،
عروس می کنه و بعد توی کارت عروسیش
می نویسه که ،
بسمه تعالی
دوشیزه فلانی و آقای فلانی
به ازدواج هم در آمدند.
بنا داشتیم جشن با شکوهی بگیریم .
شما را هم دعوت کنیم ،
اما تصمیم گرفتیم
بودجه جشن را بدهیم
به یک آقا پسر و دختر خانم دیگری تا
آنها هم ازدواج کنند.
بنابراین جشنی نداریم .
این کارت جهت اطلاع بود ،
که بدانید ازدواج انجام شد .
گرچه از دیدارتان محرومیم!
ولی ،
امیدوارم این عمل خدا پسندانه را بپذیرید و تایید کنید .!
التماس تفکر !!!
راستی اگر یک سال تشریفات ازدواج رو،
تو ایران کم بکنیم...
هیچ دختر و پسری بی زن و بی شوهر نمی مونند ،
و اگر یک سال پول هایی که تو ساختمون ها
خرج دکور سازی و تجملات میشه رو کم بکنیم...
بی خونه ای تو ایران نمی ماند .
قضاوت با فطرت پاکتان ،
نه اینکه ببینیم "مردم چه می گویند؟!!!"
ادم های بزرگ قامتشان بلند تر نیست
خانه شان بزرگ تر نیست
ثروتشان هم بیشتر نیست
انها قلبی بزرگ و نگاهی مهربان دارند.


  • علیمحمد

ساده که می شوی همه چیز خوب می شود.
برایت فرقی نمی کند تجمل چیست، قیمت تویوتا لندکروزچند است.
مهم نیست نیاوران کجاست.
همیشه لبخند بر لب داری
روی جدولهای کنار خیابان راه می روی،زیر باران دهانت را باز می کنی ..
آدم برفی که درست می کنی؛ شال گردنت را به او می بخشی.
ساده که باشی آدم های ساده را دوست داری.
ساده که می شوی فرمول نمی خواهی،
ایکس تو همیشه مساوی ایگرگ توست ،
ساده که می شوی ،حجم نداری، جایی نمی گیری
زود به یاد دوستان می آیی و… دیر از خاطر می روی.
ساده که می شوی کوچک می شوی…
توی دل همه جا می شوی…

  • علیمحمد

زندگی تعریفش همینقدر ساده است
خیابانی سنگفرش ؛
تو می توانی کسی باشی که مینوازد
یا ایستاده سیگاری دور میکند
یا رهگذری که می گذرد
یا دست در دست معشوقش می رقصد !
زندگی می تواند در همین پانزده ثانیه باشد .
همینقدر کم !
برقص ، یا بنواز …

  • علیمحمد

انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که،

تو را فرو بریزند ...!
تا تو را انکار کنند ...!
تا از رویت رد شوند ...!

مراقب باش !
دست روزگار هلت میدهد ؛
ولی قرار نیست تو بیفتی ،

اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی ،
اوج می گیری ...
به همین سادگی ...


تو خوب باش ،
حتی اگر آدم های اطرافت خوب نیستند ،

تو خوب باش ،
حتی اگر همه از خوبی هایت سو استفاده کردند

تو خوب باش ،
حتی اگر جواب خوبی هایت را با بدی دادند ،

تو خوب باش ،
همین خوب ها هستند که زمین را برای زندگی زیبا می کنند...

  • علیمحمد

ﮐﺠﺎﻫﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪﺧﻨﺪﯾﺪ !!!!

ﺑﻪ ﺳﺮﺁﺳﺘﯿﻦ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ، ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮐﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺧﺮﯼ ، ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻌﻄﻠﺖ ﮐﻨﺪ ، ﻧﺨﻨﺪ !

ﺑﻪ ﺩﺑﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻋﯿﻨﮑﺶ ﮔﭽﯽ ﺳﺖ ﻭ ﯾﻘﻪ ﯼ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ، ﻧﺨﻨﺪ !

ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﭘﺪﺭﺕ...
ﺑﻪ ﺟﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ...
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﭼﺎﻕ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ...
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺗﯿﺮ ﻣﺎﻩ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭﺩ...
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﺁﮊﺍﻧﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﭘﺎﺭﮔﯽ ﺭﯾﺰ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﯽ...
ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ...
ﻧﺨﻨﺪ ...

ﻧﺨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺮ ﺩﺭﺩﺳﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ:
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﻨﺪ.
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻘﻼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ...
ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ...
ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ...
ﮐﻬﻨﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻨﺪ...
ﺟﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ...
ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ...
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ

ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ "ﺧﺪﺍ"ﺳﺖ، ﻧﺨﻨﺪ !

  • علیمحمد

می دانم! روزی فرا خواهد رسید که خدا یک مفهوم آسمانی دور از دسترس نیست.

آن روزها خدا همچون هوا در نفس های زندگی جاری است.

آن روزها خدا رنگ زندگی است.رنگ زندگی تمام آدمها.

آن روزها دیدار آدم ها دیدار خدا خواهد بود.

آن روزها تنت که به تن کسی بخورد رنگی می شوی. رنگ خدا

وه که چه لذت بخش است زندگی در آن روزها!

ولی تا آن روز...

ما باید از این شب عبور کنیم.

تا آن روز فقط یک شب آری فقط یک شب فاصله است.

از این شب عبور باید کرد.

روزی بی نظیر فرا خواهد رسید.

روزی بی سابقه فرا خواهد رسید.

به شرط آن که ما از شب عبور کنیم تا رسیدن به آن روزها...

  • علیمحمد

ﮐﻤﯽ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
ﺑﺘﮑﺎﻧﯿﺪ !
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡِ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼِ ﺑﯽ ﺭﻧﮓ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼِ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﯽِ ﺑﯽ ﺭﻭﯾﺎ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﻗﺼﻨﺪﻩ ﯼ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻧﻢ !
ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺎﻧﮕﻮ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪ
ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﻗﺎﺻﻪ ﯼ ﺗﻤﺎﻡِ ﺳﺎﺯﻫﺎ ﻭ ﺁﻭﺍﺯﻫﺎﯼِ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ !
ﺩﺳﺖِ ﺭﻭﯾﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ
ﺑﺮﺍﯼِ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ
ﺍﺯ ﺷﻬﺮِ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯼ !
ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭ حرف
ﺍ ﻡ ﯼ ﺩ
ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ !
ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ؟
ﻓﺪﺍﯼِ ﺳﺮﺕ
ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ؟
ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝِ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺛﺒﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺷﺪﻩ ؟
ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺭﻗﺺ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼِ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺩ ﺷﺪ
ﺑﮕﻮﯾﺪ :
ﭼﻪ ﻃﻮﻓﺎﻥِ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ!
ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼِ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ
ﺑﺮﺍﯼِ ﺧﻮﺩﺕ
ﺑﺮﺍﯼِ ﺍﻭ
ﺑﺮﺍﯼِ ﺗﻤﺎﻡِ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﺖ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﯽ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ....

  • علیمحمد

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است، مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست
زندگی راز دل مادر من ،زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر است

  • علیمحمد

بالاترین قدرت اثرگذاری بر کائنات..
هماهنگی با ضرب آهنگ کائنات است.
برای او که بزنی …
برای تو می رقصد…
کائنات منتظر توست تا برایت به زیبایی برقصد ..
ساز تو :
باور توست .. تجسم توست .. شادی توست .. شکرگزاری توست ..
و تمرکز بر تمام زیبایی های پیرامون توست ..
پس زیبا بنواز .

  • علیمحمد